-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنها که در چمن قدح مل نمی زنند دست نشاط در کمر گل نمی زنند
2 رسم است گل به سقف زدن موسم بهار طفلان چرا به سقف قفس گل نمی زنند
3 هستند چرب ونرم به هنگام اخذ وجر تا تیغ می زنند تغافل نمی زنند
4 در روزگار زلف پریشان نواز او سبزان باغ شانه به کاکل نمی زنند
5 بر فرق سرو جای دهند آشیان زاغ بر سنگ غیر بیضه بلبل نمی زنند
6 خونش به جوش آمده از روی گرم گل از خار گل چرا رگ بلبل نمی زنند
7 زندان بود به طول امل پیشگان حرص آنجا که حرف عرض تجمل نمی زنند
8 تیغی کشیده از پی دشمن فتاده ای آزادگان به خصم تغافل نمی زنند
9 بی مشورت مباش که سرکردگان راه یک گام بی صلاح توکل نمی زنند
10 صائب غنیمت است که این طفل مشربان آتش به آشیانه بلبل نمی زنند