-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شعله ای در مغز هست ازآتش سودا هنوز می تراود بوی می از پنبه مینا هنوز
2 شعله بیباکی عشق از جبینم روشن است می کند پهلو تهی از شیشه ام خارا هنوز
3 گر چه موج ناتوانی می زند پهلوی من موج اشکم می زند سرپنچه بادریا هنوز
4 چشم او روزی که ما را گوشه گیر از خلق کرد گوشه ای نگرفته بود از مردمان عنقا هنوز
5 کوهکن از پهلوی گرمی که بر خارا گذاشت می جهد آتش ز چشم بستر خارا هنوز
6 داغ مجنون پریشان گرد دیدن سهل نیست میچکد آتش ز چشم لاله حمرا هنوز
7 شور محشر نقش دیبارا نمک در چشم ریخت برنگیرد سرزبالین چشم بخت ما هنوز
8 نخل طوبی از خجالت سر به زیر خاک برد کلک گوهر بار صائب می کشد بالا هنوز