- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گریه بسیار بود نو به وجود آمده را خاک زندان بود از چرخ فرود آمده را
2 نیست چون ماتمیان کار به جز گریه و آه به سراپرده این چرخ کبود آمده را
3 حاصلی نیست به جز شستن دست از هستی خواب، در رهگذر سیل فرود آمده را
4 چون برآید ز گریبان سر خجلت فردا پیش درگاه لئیمان به سجود آمده را؟
5 ساحلی نیست به جز دامن صحرای عدم خس و خاشاک به دریای وجود آمده را
6 نیست جز وحشت ازین عالم پرشور نصیب جان از غیب به صحرای شهود آمده را
7 لازم ذات بود سرکشی و مغروری همچو ابلیس ز آتش به وجود آمده را
8 نیست یک چشم زدن بیش حیاتش چو شرر صائب از پرده برون بهر نمود آمده را