-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دامن دولت دنیا نتوان سخت گرفت سایه بال هما را به قفس نتوان کرد
2 اینقدر کز تو دلی چند بود شاد، بس است زندگانی به مراد همه کس نتوان کرد
3 شرر کذب به یک چشم زدن می میرد تکیه بر دوستی اهل هوس نتوان کرد
4 نعمتی نیست که چشمی نبود در پی آن ترک وصل شکر از بهر مگس نتوان کرد
5 صائب از طول امل دست هوس کوته دار که در این دام به جز صید مگس نتوان کرد
6 بیش ازین پیروی حرص و هوس نتوان کرد همعنانی به سگ هرزه مرس نتوان کرد