- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شوخچشمان درد بیش و کم به دل افزودهاند ورنه ارباب رضا از بیش و کم آسودهاند
2 شور محشر را صفیر نی تصور میکنند این سیهمستان غفلت بس که خوابآلودهاند
3 هرکه دید آن خالها بر دور چشم یار، گفت این غزالان بین که برگرد حرم آسودهاند
4 کیستم من تا به گرد محمل لیلی رسم؟ برق و باد از دور گردان قدم فرسودهاند
5 با چنین عجزی که بیکاری نمیآید ز ما کار دنیا را و عقبی را به ما فرمودهاند
6 این جواب آن غزل صائب که میگوید حکیم «بر بناگوشت مثال کفر و دین بنمودهاند»