صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

عاقلانی که ز زنجیر تو از صائب تبریزی غزل 3490

غزل 3490 ام از 9863 غزلیات

عاقلانی که ز زنجیر تو سر وا زده اند

1 عاقلانی که ز زنجیر تو سر وا زده اند غافلانند که بر دولت خود پا زده اند

2 در و دیوار ز شوق تو ندارد آرام کوهها را به کمر دامن صحرا زده اند

3 هر قدم بی سر و پایان تو پرگار صفت چرخها بر سر یک آبله پا زده اند

4 اشک ریزان تو هر جا گهرافشان شده اند مهر گوهر به لب دعوی دریا زده اند

5 به قدم فیض رسان باش که روشن گهران بر سر خار گل از آبله پا زده اند

6 نیست در عالم تجرید سبکباری هم گره از قاف به بال و پر عنقا زده اند

7 می دهد از جگر سوخته مجنون یاد هر سیه خیمه که بر دامن صحرا زده اند

8 فلک بی سر و پا حلقه بیرون درست صائب آنجا که سراپرده دلها زده اند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر عاقلانی که ز زنجیر تو سر وا زده اند

شاعر شعر عاقلانی که ز زنجیر تو سر وا زده اند چه کسی است ؟

شاعر شعر عاقلانی که ز زنجیر تو سر وا زده اند صائب تبریزی می باشد.

شعر عاقلانی که ز زنجیر تو سر وا زده اند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر عاقلانی که ز زنجیر تو سر وا زده اند چیست ؟

قالب شعر عاقلانی که ز زنجیر تو سر وا زده اند غزل است

مضمون اصلی شعر عاقلانی که ز زنجیر تو سر وا زده اند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر