- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 باده در شیشه و پیمانه من سنگ شود سبزی بخت بر آیینه من زنگ شود
2 تا فشاندم به جهان دست سبکبار شدم شود آسوده فلاخن چو سبک سنگ شود
3 بر زمین می زندش سنگدلیهای فلک ساز هرکس که درین دایره آهنگ شود
4 کوه تمکین تو در پله نازست تمام این نه سنگی است که محتاج به پاسنگ شود
5 بوی گل در گره غنچه کند خود را جمع غم محال است که بیرون ز دل تنگ شود
6 عمر را کوه غم و درد سبک جولان کرد می رود تند چو سیلاب گرانسنگ شود
7 هرکه را تنگ شود خلق ز سودا صائب چرخ و انجم به نظر دامن پرسنگ شود