-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خط نارسته ازان چهره گلگون پیداست مشک خالص شدن از صافی این خون پیداست
2 همچو داغ از جگر لاله و چون درد از می خون ما سوختگان زان لب میگون پیداست
3 می توان خواند ز سیمای علم آیه فتح عالم آشوبی ازان قامت موزون پیداست
4 خط ننوشته ز سیمای رخ روشن او همچو موج از قدح باده گلگون پیداست
5 چون نباشد جگر لعل ز رشک تو کباب؟ شوخی نشأه می زان لب میگون پیداست
6 همچو آبی که نمایان شود از پرده لعل تن سیمین تو از جامه گلگون پیداست
7 من گرفتم نفس سوخته را ضبط کنم داغ من چون جگر لاله ز بیرون پیداست
8 به خموشی نشود راز محبت مستور چه زنی مهر بر آن نامه که مضمون پیداست؟
9 پیش روشن گهران آبله پر خونی است لعل و یاقوت که از تاج فریدون پیداست
10 روح سرگشته مجنون غبارآلودست گردبادی که ازین دامن هامون پیداست
11 چه ضرورست به میزان خرد سنجیدن؟ ثقل دنیا ز فرو رفتن قارون پیداست
12 خبر از روشنی سینه خم می بخشد نور حکمت که ز سیمای فلاطون پیداست
13 شوخی نرگس لیلی ز سراپرده شرم پیش صاحب نظران از رم مجنون پیداست
14 نیست صائب خط ازان صفحه رخسار پدید سرنوشت من ازان چهره گلگون پیداست