زشوق عالم بالا روان با از صائب تبریزی غزل 3017

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

زشوق عالم بالا روان با تن نمی سازد

1 زشوق عالم بالا روان با تن نمی سازد به پای کاروانی بوی پیراهن نمی سازد

2 زخواب آلودگی روح تو در جسم است پا برجا که چون بیدار گردد پای با دامن نمی سازد

3 ترا دل مانده در قید تن از آلوده دامانی وگرنه دانه چون شد پاک با خرمن نمی سازد

4 مدار از دولت دنیای دون چشم وفاداری که خورشید سبک جولان به یک روزن نمی سازد

5 به تن جان گرامی در قیامت می کند رجعت گسستن رشته را غافل ازین سوزن نمی سازد

6 زتن وحشت کند صائب چو دل گردید نورانی که چون آیینه روشن گشت با گلخن نمی سازد

عکس نوشته
کامنت
comment