1 ناله نی از جگرها آه می آرد برون یوسفی در هر نفس از چاه می آرد برون
2 رهروی کز کاروان یک بار دور افتاده است خار را از پا به منزلگاه می آرد برون
3 از بهای خویش افتادن، به چاه افتادن است هرزه یوسف را فلک از چاه می آرد برون
4 در تنور رزق چون نوبت به قرص ما رسد چرخ گویا بیژنی از چاه می آرد برون
5 آنچه می ریزد ز مژگان کلک صائب نقطه نیست ماه کنعان سر ز جیب چاه می آرد برون