مباش درصدد بی شمار خندیدن از صائب تبریزی غزل 6325

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

مباش درصدد بی شمار خندیدن

1 مباش درصدد بی شمار خندیدن که صبح باخت نفس از دوبار خندیدن

2 دل از گشایش لبها چو پسته نگشاید خوش است از ته دل غنچه وار خندیدن

3 یکی هزار کند نقد زندگانی را به روی سوختگان چون شرار خندیدن

4 جهان به چشم حسودان سیاه می سازد چو لاله با جگر داغدار خندیدن

5 درآ به عالم سختی کشان و عشرت کن که ریخته است درین کوهسار خندیدن

6 بود گشادن آغوش در وداع حیات درین زمانه ناپایدار خندیدن

7 فریب عشرت دنیا مخور که بی دردی است برون نرفته ازین نه حصار خندیدن

8 نمود آب عقیق ترا غبارآلود ز زیر لب به من خاکسار خندیدن

9 دهان غنچه و چشم ستاره و لب صبح گذاشتند به آن گلعذار، خندیدن

10 خبر نیافته ز انجام کار خود صائب ز غفلت است در آغاز کار خندیدن

عکس نوشته
کامنت
comment