آهی که غم ز دل نبرد ناکشیدنی از صائب تبریزی غزل 2010

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

آهی که غم ز دل نبرد ناکشیدنی است

1 آهی که غم ز دل نبرد ناکشیدنی است مرغی که نام بر نبود پر بریدنی است

2 چون باده صبوح به رگهای میکشان هر کوچه ای که هست به عالم، دویدنی است

3 دندان نمودن است در رزق را کلید پستان خشک دایه قسمت گزیدنی است

4 زان لعل آبدار که می می چکد ازو سنگ و سفال میکده ما مکیدنی است

5 موج شراب، رخنه دل را رفوگرست این رشته امید به سوزن کشیدنی است

6 دل در بقا مبند کز این باغ پر فریب بی بال و پر چو قطره شبنم پریدنی است

7 نتوان چو موج سرسری از بحر می گذشت چون درد می، به غور ته خم رسیدنی است

8 نقل و شراب، هر دو به هم جوش می زند لعل تو هم مکیدنی و هم گزیدنی است

9 چپ می رود به راست روان طریق عشق در گوش چرخ، حلقه آهی کشیدنی است

10 هر چند درس عشق ز تعلیم فارغ است هر صبح یک دو نغمه ز صائب شنیدنی است

عکس نوشته
کامنت
comment