-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آهی که غم ز دل نبرد ناکشیدنی است مرغی که نام بر نبود پر بریدنی است
2 چون باده صبوح به رگهای میکشان هر کوچه ای که هست به عالم، دویدنی است
3 دندان نمودن است در رزق را کلید پستان خشک دایه قسمت گزیدنی است
4 زان لعل آبدار که می می چکد ازو سنگ و سفال میکده ما مکیدنی است
5 موج شراب، رخنه دل را رفوگرست این رشته امید به سوزن کشیدنی است
6 دل در بقا مبند کز این باغ پر فریب بی بال و پر چو قطره شبنم پریدنی است
7 نتوان چو موج سرسری از بحر می گذشت چون درد می، به غور ته خم رسیدنی است
8 نقل و شراب، هر دو به هم جوش می زند لعل تو هم مکیدنی و هم گزیدنی است
9 چپ می رود به راست روان طریق عشق در گوش چرخ، حلقه آهی کشیدنی است
10 هر چند درس عشق ز تعلیم فارغ است هر صبح یک دو نغمه ز صائب شنیدنی است