- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 علم نصرت ما آه سحرگاهی ما مهر خاموشی ما چتر شهنشاهی ما
2 ما ز بی برگ و نوایی خط پاکی داریم چه کند باد خزانی به رخ کاهی ما؟
3 چرخ چندان که زند نقش حوادث بر آب می شود جوهر آیینه آگاهی ما
4 چه توقع ز رفیقان دگر باید داشت؟ سایه جایی که کشد پای ز همراهی ما
5 رفته بودیم که از وادی دل دور شویم نفس سوخته شد سرمه آگاهی ما
6 هر سر خار درین دشت چراغی گردید پای برجاست همان ظلمت گمراهی ما
7 رفت عمر و قدم از خود ننهادیم برون داد از غفلت ما، آه ز کوتاهی ما
8 همچنان خار به دل از رگ خامی داریم فلس اگر داغ شود بر بدن ماهی ما
9 نیست در دامن این دشت، شکاری صائب که علم چرب کند آه سحرگاهی ما