ساقی از رطل گرانسنگی سبکدل از صائب تبریزی غزل 172

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

ساقی از رطل گرانسنگی سبکدل کن مرا

1 ساقی از رطل گرانسنگی سبکدل کن مرا حلقه بیرون این دنیای باطل کن مرا

2 وادی سرگشتگی در من نفس نگذاشته است پای خواب آلوده دامان منزل کن مرا

3 رفته است از کار چون زلف تو دستم عمرهاست گه به دوش و گاه بر گردن حمایل کن مرا

4 دور باش من بود بس بی قراری چون سپند گر گرانجانی کنم بیرون ز محفل کن مرا

5 تیزی تیغ است بر قربانیان عید دگر چون نمی بخشی، به تیغ غمزه بسمل کن مرا

6 از برای امتحان چندی مرا دیوانه کن گر به از مجنون نباشم باز عقل کن مرا

7 بنده را گستاخ می سازد حضور دایمی مرحمت کن، گاه گاه از خویش غافل کن مرا

8 جای من خالی است در وحشت سرای آب و گل بعد ازین صائب سراغ از گوشه دل کن مرا

عکس نوشته
کامنت
comment