- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 حاصل عمر زخود بیخبران آه بود هرکه از خویشتن آگاه شد آگاه بود
2 نتوان در حرم قدس به پرواز رسید پر سیمرغ درین راه پر کاه بود
3 پیش چشمی که به یکتایی آن سرو رسید طوق هر فاخته ای های هوالله بود
4 از وصول آن که زند دم، خبر از راهش نیست آن بود واصل این راه که در راه بود
5 هرکه باریک ز اندیشه شود همچو هلال می توان یافت که جوینده آن ماه بود
6 ای که کام دو جهان را ز خدا می طلبی هر دو موقوف به یک آه سحرگاه بود
7 غافل از مور مشو گرچه سلیمان باشی که ز هر ذره به درگاه خدا راه بود
8 از وصال رخ او بی ادبان محرومند گل این باغ ز دستی است که کوتاه بود
9 می رسد جاذبه عشق به فریاد مرا یوسف آن نیست که پیوسته درین چاه بود
10 صائب از کشمکش رد و قبول آسوده است هرکه را روی دل از خلق به الله بود