-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 مگیر غفلت خود سهل اگر چه یک نظرست که تخم دوزخ عالم گداز یک شررست
2 میان خرمن گل غوطه چون تواند زد؟ هنوز بلبل ما در حجاب بال و پرست
3 به قرب ظاهری از وصل فیض نتوان برد بیاض چشم صدف از ندیدن گهرست
4 شکفته باش که در حلقه رضاکیشان جبین گشاده چو افتاد از بلا سپرست
5 نفس درازی بلبل دلیل بیدردی است که در جگر شکند ناله ای که با اثرست
6 ز حرف سخت ندارند باک بی ثمران که سنگ را سر پیوند نخل بارورست
7 مریز خار به راه من ای سیاه درون که خون در آبله اهل درد نیشترست
8 فغان که رشته بی پا و سر نمی داند که آب و رنگ و جودش ز پرتو گهرست
9 اگر چه عشق فتاده است لامکان پرواز خیال صائب ما را بلندی دگرست