- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گل نزد آبی بر آتش بلبل خودکام را نیست غیر از ناامیدی حاصلی ابرام را
2 چهره خورشید رویان را سپندی لازم است از شب جمعه است نیل چشم زخم ایام را
3 عشق عالمسوز می باید دل افسرده را می پزد خورشید تابان میوه های خام را
4 نیست ممکن از زبان خوش کسی نقصان کند چرب نرمی غوطه در شکر دهد بادام را
5 چون شرر بر جان نمی لرزم ز بیم نیستی دیده ام در نقطه آغاز خود، انجام را
6 با ضعیفان پنجه کردن نیست کار اقویا در قفس دارد نیستان شیر خون آشام را
7 صبح چون روشن شود، از خواب غفلت سر برآر تا کفن بر خود نسازی جامه احرام را