1 شاخی که چار فصل پر از میوه و گل است دست ز کار رفته اهل توکل است
2 چون عاشقی کند به دل جمع عندلیب؟ در گلشنی که غنچه پریشانتر از گل است
3 نقش مراد دیده جوهرشناس ماست چین جبین که جوهر تیغ تغافل است
4 زان خال عنبرین نتوان سرسری گذشت هر نقطه زین صحیفه محل تأمل است
5 صائب درین زمانه نمکدان عشق را شوری که مانده است همین شور بلبل است
دیدگاهها **