-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل به یک آه سراسر رو مژگان شده است مغز این نافه به یک عطسه پریشان شده است
2 بید گل می کند از پرتو صاحب نظران سر دار از سر منصور به سامان شده است
3 جمع چون غنچه به شیرازه محشر نشود مغز هر کس که ز بوی تو پریشان شده است
4 دل عاشق چه غم از اشک دمادم دارد؟ کشتی نوح، خراباتی طوفان شده است
5 گل روی تو که سر پنجه زدی با خورشید از خط سبز، چراغ ته دامان شده است
6 سپر حادثه چرخ بود روی گشاد زخم کمتر خورد آن پسته که خندان شده است
7 دل سرگشته ام از شوق شبستان عدم گردبادی است که مشتاق بیابان شده است
8 صائب امشب سخن آن لب میگون می گفت می توان یافت که از توبه پشیمان شده است