-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دل میان چار عنصر تن به سختی داده ای است دانه در آسیای چار سنگ افتاده ای است
2 خرده جان مقدس در تن خاکی نهاد موری از دست سلیمان بر زمین افتاده ای است
3 نیست چون سرو و صنوبر حاصلش جز بار دل در ریاض آفرینش هر کجا آزاده ای است
4 پیش ارباب بصیرت کز ته کار آگهند گرمی این سرد مهران دوزخ آماده ای است
5 نیست حق جویندگان را دیده باریک بین ورنه هر خاری درین وادی به مقصد جاده ای است
6 بر سر حرف آورد صائب مرا دلهای پاک چون قلم باغ و بهار من زمین ساده ای است