- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دست چون عیسی زدنیا پاک می باید فشاند گرد ره در دامن افلاک می باید فشاند
2 اتصال بحر بر بی دست و پایان مشکل است در گذار سیل این خاشاک می باید فشاند
3 عالم انوار را نتوان غبارآلود ساخت گرد هستی را زدامن پاک می باید فشاند
4 دور عیش نقطه از پرگار می گردد تمام خرده جان را بر آن فتراک می باید فشاند
5 تا به وصل خوشه گوهر رسی در نوبهار فطره چندی به رنگ تاک می باید فشاند
6 سرو را هر چند سرکش تر کند آب روان نقد جان در پای آن بیباک می باید فشاند
7 گفتگوی عشق با تن پروران بی موقع است این نمک بر سینه های چاک می باید فشاند
8 گریه کردن پیش بیدردان ندارد حاصلی تخم قابل در زمین پاک می باید فشاند
9 می کند ریزش گوارا آبهای تلخ را جرعه اول به روی خاک می باید فشاند
10 هست چون پروانه گر صائب ترا بال و پری پیش آن رخسار آتشناک می باید فشاند