- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گل بس که شرم ازان رخ پر خط و خال داشت آیینه در کف از عرق انفعال داشت
2 از چشم دام می کند امروز خوابگاه مرغی که وحشت قفس از نفس بال داشت
3 فیروز جنگ گشت دل شیشه بار ما در کوچه ای که سنگ حذر از سفال داشت
4 زیر سیاه خیمه لیلی نشسته بود مجنون اگر چه چشم به چشم غزال داشت
5 جز دود دل نچید گلی از وصال شمع فانوس ساده لوح چها در خیال داشت
6 امروزه خنده طرح به گلزار می دهد آن روزگار رفت که صائب ملال داشت