- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نگاه آشنا در چشم او بیگانه می گردد مسلمان کافر حربی درین بتخانه می گردد
2 درین محفل خبر از نور وحدت عارفی دارد که بر گرد سر هر شمع چون پروانه می گردد
3 مشو از تیغ رو گردان که چون صدچاک گردد دل سراسر در حریم زلف او چون شانه می گردد
4 چه کیفیت زمی با بخت وارون می توان بردن؟ که نقل می به دستم سبحه صددانه می گردد
5 زبان شعله را گر خار و خس کوتاه می سازد زچوب گل دل دیوانه هم فرزانه می گردد
6 به روی تازه، نان خشک را بر خود گوارا کن که مهمان از فضولی بار صاحبخانه می گردد
7 اگر عقل گران تمکین به جولانگاه عشق آید به اندک فرصتی بازیچه طفلانه می گردد
8 برآور از گل تعمیر پای خویش را صائب که گردد گنج هر کس ساکن ویرانه می گردد