- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چشم بر خورشید تابان نیست ویران مرا کرم شب تابی برافروزد شبستان مرا
2 در زمین پاک من ریگ روان حرص نیست تازه می سازد رگ تاکی گلستان مرا
3 حیرت دیدار، قفل خانه چشم من است نیست امید گشایش چشم حیران مرا
4 زیر بار منت ابر بهاران نیستم زهره شیران دهد آب نیستان مرا
5 در محیط عشق دارم چون صدف صد خانه خواه سر فرو ناید به صحرا ابر نیسان مرا
6 از فروغ شمع ایمن سنگ اطلس پوش شد داغ نومیدی نخواهد سوختن جان مرا
7 می رود صد جا دل از آشفتگی، زلفی کجاست تا کند شیرازه اوراق پریشان مرا؟
8 بارها دامن ز چنگ برق بیرون کرده ام خار نتواند گرفتن طرف دامان مرا
9 تاک اگر دست حمایت برنیارد ز آستین کیست کز دست فلک گیرد گریبان مرا؟
10 تا قیامت صائب از دریوزه گردد بی نیاز ابر اگر در خواب بیند چشم گریان مرا