- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نشان یوسف گم گشته پیدا از تو می گردد چراغ دیده یعقوب بینا از تو می گردد
2 تو چون در جلوه آیی از که می آید عنا نداری؟ که کوه طور در دامان صحرا از تو می گردد
3 فریبنده است چندان شیوه های چشم مخمورت که بی تکلیف، زاهد باده پیما از تو می گردد
4 دل صد پاره ما را به داغ عشق روشن کن که ذرات جهان خورشید سیما از تو می گردد
5 ترا هر کس که دارد از غم دنیا چه غم دارد؟ که چون می تلخی عالم گوارا از تو می گردد
6 به خورشید جهانتاب است چشم ذره ها روشن نبیند روز خوش هر کس که تنها از تو می گردد
7 ترحم کن به حال بلبلان از گلستان مگذر که گلهای چمن یکدست رعنا از تو می گردد
8 جدایی نیست چون تسبیح از هم خاکساران را دل ما را به دست آور که دلها از تو می گردد
9 مزن مهر خموشی بر لب حرف آفرین صائب که هر جا عندلیبی هست گویا از تو می گردد