جلوه برقی است در میخانه از صائب تبریزی غزل 182

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

جلوه برقی است در میخانه هشیاری مرا

1 جلوه برقی است در میخانه هشیاری مرا از پی تغییر بالین است بیداری مرا

2 چون فلاخن کز وصال سنگ دست افشان شود می دهد رطل گران از غم سبکباری مرا

3 تا نیابم در سخن میدان، نمی آیم به حرف همچو طوطی لوح تعلیم است همواری مرا

4 نیست چون ریگ روانم در سفر واماندگی راحت منزل بود از نرم رفتاری مرا

5 بس که چون آیینه دیدم از جهان نادیدنی نیست بر خاطر غبار از چرخ زنگاری مرا

6 مرد بی برگ و نوا را کاروان در کار نیست می کند چون تیغ، عریانی سپر داری مرا

7 گوسفندی از دهان گرگ می آرد برون هر که چون یوسف کند ز اخوان خریداری مرا

8 بس که می سوزد دلش بر بی قراری های من شمع بالین می شود انگشت زنهاری مرا

9 نیست غم از تیر باران جوشن داود را می کند عشق از غم عالم نگهداری مرا

10 نسبت من با گنه، آیینه و خاکسترست روسفیدی هاست حاصل از سیه کاری مرا

11 نیست صائب چاه و زندان بر دل من ناگوار همچو یوسف می فزاید عزت از خواری مرا

عکس نوشته
کامنت
comment