-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ناامیدی بردهد اشکی که می باریم ما رزق قانون می شود تخمی که می کاریم ما
2 هر که پا کج می گذارد ما دل خود می خوریم شیشه ناموس عالم در بغل داریم ما
3 در شکار شوخ چشمان دست و پا گم می کنیم ورنه آهو را به دام خویش می آریم ما
4 در کف عشقیم عاجز، ورنه در میدان رزم شیر مردان را به مژگان جبهه می خاریم ما
5 نیست صائب قسمت کوتاه بینان هوس آنچه از چشم سیاهش در نظر داریم ما