-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روزی که زخم کاهکشان را رفوکنند بر روی چاک سینه ما در فروکنند
2 آنان که آستین به دو عالم فشانده اند بالین ز دست کوته خود چون سبو کنند
3 دردی کشان ز آینه خشت دیده اند رازی که در حقیقت آن گفتگو کنند
4 از دل غبار غم به گریستن نمی رود این خانه را به سیل مگر رفت ورو کنند
5 دایم به عزتند کسانی که چون گهر از چشمه سار آب رخ خود وضو کنند
6 گوهر فروز عقده تبخال می شود آبی که قطره قطره به حلق سبو کنند
7 آتش سزای دیده بی شرم ما نداد ما را مگر به نامه ما روبرو کنند
8 صائب گهر به چشم صدف مردمک شود در بحر اگر گلیم مرا شستشو کنند