روزی که خط سر از لب دلبر از صائب تبریزی غزل 4067

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

روزی که خط سر از لب دلبر برآورد

1 روزی که خط سر از لب دلبر برآورد از موج بال چشمه کوثر برآورد

2 با عشق حسن در ته یک پیرهن بود آتش ز بال خویش سمندر برآورد

3 از سینه های گرم مجو آرزوی خام از خاک تخم سوخته کی سر برآورد

4 نگذاشت خط در آن لب شیرین حلاوتی مور حریص گرد ز شکر برآورد

5 دل را مکن کباب که هرقطره اشک او شور قیامت از دل اخگر برآورد

6 رنگین سخن ز بخشش خلق است بی نیاز این غنچه بی طلب زدهن زر برآورد

7 از روی آتشین تو انگشت زینهار برق تجلی از مژه تر برآورد

8 تابرخورد ازان لب میگون به کام دل ساغر ز خویش باده احمر برآورد

9 مژگان اشکبار شود رشته گهر چون زان دهان تنگ سخن سربرآورد

10 در جلوه گاه حسن تو انگشت زینهار از قامت علم صف محشربرآورد

11 شبها ز بیقراری پهلوی خشک من بالش پر از تزلزل بسر برآورد

12 آسوده تر ز دیده قربانیان شود بر روی آرزو دل اگر در برآورد

13 از گرمخونی دل مشتاق زخم من در بیضه تیغ بال ز جوهر برآورد

14 پا در رکاب برق بود فصل نوبهار صائب ز زیر بال چرا سر برآورد

عکس نوشته
کامنت
comment