پرده شرم و حیا را باده از صائب تبریزی غزل 1009

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

پرده شرم و حیا را باده ناب آتش است

1 پرده شرم و حیا را باده ناب آتش است بر گل کاغذ، هوای عالم آب آتش است

2 آسمان را عشق آورده است در وجد و سماع آسیای شعله جواله را آب آتش است

3 چون سمندر، عاشقان روی آتشناک را مطرب و ساقی و نقل و باده ناب آتش است

4 نیست با پهلوی خشک ما ملایم جای گرم این گیاه ناتوان را برق سنجاب آتش است

5 زرپرستان نیستند از ظلمت غفلت ملول جامه کعبه است دود آن را که محراب آتش است

6 از هوسناکان برآرد درد و داغ عشق دود ما سمندر مشربان را بستر خواب آتش است

7 کار آتش می کند در سوختن سرمای سخت کشت ما را سردمهری های احباب آتش است

8 از خیال یار می پاشد دل نازک ز هم چون کتان در پیرهن ما را ز مهتاب آتش است

9 می شود جان های روشن تیره از تر دامنی در سیه رو کردن آیینه ها آب آتش است

10 در دل عاشق تمنا جای نتواند گرفت آرزوها چون سپند و جان بی تاب آتش است

11 ظلمت غفلت هوا گیرد چو دل روشن شود نور بیداری برای پرده خواب آتش است

12 شد ز اشک آتشینم خانه گردون سیاه دود جای گرد می خیزد چو سیلاب آتش است

13 آتشین جان چون سمندر شو که دیوان مرا سطرها دود دل است و سرخی باب آتش است

14 بس که صائب شد ز خشکی مستعد سوختن مغز ما سوداییان را نور مهتاب آتش است

عکس نوشته
کامنت
comment