1 که می رهد زخم طره گرهگیرش؟ که چشم بررخ یوسف گشوده زنجیرش
2 هزار زخم نمایان ز غمزه ای دارم که برنیامده ازخانه کمان تیرش
3 هنوز شیوه چین جبین نمی داند هنوز نو خط جوهر نگشته شمشیرش
4 به خوان حسن تو یعقوب اگر شود مهمان کنی ز نعمت دیدار،چشم و دل سیرش
5 به گرد تربت مجنون که می تواند گشت؟ هنوز شمع مزارست دیده شیرش