-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 تیغ ابروی ترا جوهر چین می بایست رقم ناز بر آن لوح جبین می بایست
2 از گلستان تو هر خار چرا گل چیند؟ شعله خوی تو رعناتر ازین می بایست
3 چند گستاخ رکاب تو ببوسند اغیار؟ قفل و بندی به در خانه زین می بایست
4 تا هوس دست نیابد به شکر دزدیدن گرد لعل تو حصاری چو نگین می بایست
5 در بغل جای دهد سرو صفت فاخته را قد رعنای تو سرکش تر ازین می بایست
6 تا دم خط که دم بازپسین حسن است غنچه باغ حیا، چین به جبین می بایست
7 چشم بر سرمه سیه کردی و رفت آب حیا نرگس شوخ ترا داغ چنین می بایست
8 همه اسباب جمال تو به جای خویش است بوسه در کنج لبت گوشه نشین می بایست
9 بوالهوس کرد وطن بر سر کویش آخر صائب از بهر جلای تو همین می بایست