1 ترا که نور نظر نیست اعتبار آمیز نظر به هر چه کنی می شود غبار آمیز

2 جواب تلخ به نقد از لب ترشرویان هزار بار به از قند انتظار آمیز

3 برآن بلند نظر لاف همت است حلال که ننگ دارد ازین فخرهای عارآمیز

4 ندید از آینه عمر روی نقش مراد ز خون هرکه نشد پنجه ای نگارآمیز

5 شمار داغ به اندازه هوس باشد به قدر خارو خس آتش بود شرارآمیز

6 مقام گوهر شهوار سینه دریاست شکار خار کند موجه کنارآمیز

7 به زلف و خال نکویان نظر سیاه مکن چه دل گشاید ازین مهره های مارآمیز

8 به نیم چشم زدن شد تهی زنقد حیات بساط هستی، چون کاغذ شرارآمیز

9 مبین به زردی ظاهر که چون گل رعنا خزان چهره عاشق بود بهارآمیز

10 به گردباد غلط می کنند آه مرا زبس که شد زجهان خاطرم غبارآمیز

11 مخور ز خلق فریب ملایمت صائب که چرب نرمی مردم گلی است خارآمیز