- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 شام ازان زلف سیه سنبل به دامن می برد صبح از ان چاک گریبان گل به دامن می برد
2 آن که بر خار سر دیوار حسرت می کشید این زمان از گلشن او گل به دامن می برد
3 یک سراسر رفت و در گلزار قحط دل فکند طفل ما از بوستان بلبل به دامن می برد
4 از سرکوی دلاویزش صبا در بوستان خار و خس می آورد، سنبل به دامن می برد
5 عمرها رفت و صبا از تازگیهای سخن گل زخاک طالب آمل به دامن می برد