- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از حریم ما سخن چین چون سخن بیرون برد؟ باد نتوانست نکهت زین چمن بیرون برد
2 شمع را خاکستر پروانه اینجا سرمه داد کیست راز عشق را از انجمن بیرون برد؟
3 در به روی طوطیان آیینه از زنگار بست این سزای آن که از خلوت سخن بیرون برد
4 پرتو لعل لب او گر نیفروزد چراغ راه نتواند تبسم زان دهن بیرون برد
5 دولت تردامنان پا در رکاب نیستی است زود شبنم رخت هستی از چمن بیرون برد
6 شمع تر کرد از عرق پیراهن فانوس را کیست تا پروانه را از انجمن بیرون برد؟
7 سرمه خط خامشی گرد لب ساغر کشید تا مباد از مجلس مستان سخن بیرون برد
8 هر که می خواهد شود فکر جهانگردش غریب به که چون صائب گرانی از وطن بیرون برد