-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گاهی رهین ظلمت و گه محو نور باش گاهی چراغ ماتم و گه شمع سور باش
2 شیر و شکر به طفل مزاجان سبیل کن قانع ز خوان رزق به هر تلخ و شور باش
3 کشتی چو باخت لنگر خود،زود بشکند زنهار در کشاکش دوران صبور باش
4 بستان ز خلق خام و بده پخته در عوض سر گرم خوش معاملگی چون تنور باش
5 چشم کلیم چون ید بیضا سفید شد رخ بر فروز وحوصله پرداز طور باش
6 باری چو ره به محفل قربت نمی دهند از دور دیده بان نگه های دور باش
7 دور شعور چون به نهایت رسیده است صائب تو نیز چون دگران بی شعور باش