1 گوی سیمین ذقن، زلف چو چوگان را ببین در رکاب ماه نو خورشید تابان را ببین
2 گر ندیدی بر لب کوثر هجوم تشنگان گرد لعل آبدارش خط ریحان را ببین
3 خستگان را در دل شبهاست افزون پیچ و تاب در سواد زلف، دلهای پریشان را ببین
4 در غبار تیره نتوان دید ماه عید را گرد هستی برفشان ابروی جانان را ببین
5 با خودی در تنگنای دیده موری اسیر خیمه بیرون زن ز خود ملک سلیمان را ببین
6 جلوه بی پرده می سوزد پر و بال نگاه در ته ابر تنک خورشید تابان را ببین
7 دست بردار از عنان اختیار خود چو موج آنگه از دریای رحمت مد احسان را ببین
8 خط باطل نیست در دیوان آن جان جهان زیر هر موج سرابی آب حیوان را ببین
9 باغ جنت مشت خاشاکی است از گلزار غیب سر فرو بر در گریبان، باغ و بستان را ببین
10 از رکاب عشق صائب دست همت بر مدار زیر پای خود سر گردون گردان را ببین
دیدگاهها **