درین ریاض دلی را که آب از صائب تبریزی غزل 3917

صائب تبریزی

آثار صائب تبریزی

صائب تبریزی

درین ریاض دلی را که آب می‌سازند

1 درین ریاض دلی را که آب می‌سازند چو شبنم آینه آفتاب می‌سازند

2 دلی که داغ و کباب از فروغ عشق نشد در آفتاب قیامت کباب می‌سازند

3 چه ساده‌اند گروهی که از هواجویی ز بحر خانه جدا چون حباب می‌سازند

4 مده ز دست درین تنگنا عنان زنهار که رشته را گره از پیچ و تاب می‌سازند

5 بیاض گردن او را بتان آهوچشم ز مردمک نقط انتخاب می‌سازند

6 بر آن گروه حلال است لاف خوش‌نفسی که خون سوخته را مشک ناب می‌سازند

7 ز انقلاب خزان و بهار آزادند جماعتی که ز گل با گلاب می‌سازند

8 خبر ز نشئه می نیست تن‌پرستان را چو خم همین شکمی پرشراب می‌سازند

9 جماعتی که ز اسرار حکمت آگاهند ز خشت خم چو فلاطون کتاب می‌سازند

10 به گریه صلح کن از گل‌رخان که دیده‌وران ز آفتاب به چشم پرآب می‌سازند

11 جماعتی که نیند از حساب خود غافل علی‌الحساب به روز حساب می‌سازند

12 خرابه‌ای است که خوش‌تر ز بیت معمور است تنی که از تپش دل خراب می‌سازند

13 به رنگ و بوی منه دل که عاقبت‌بینان به آه گرم گل خود گلاب می‌سازند

14 فتاده است ره من به وادیی صائب که دام خضر ز موج سراب می‌سازند

عکس نوشته
کامنت
comment