- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دست رد مشکل بود بر توشه عقبی زدن ورنه آسان است پشت پای بر دنیا زدن
2 از سبکروحی اگر بر دل گذاری بار خلق می توانی همچو کشتی سینه بر دریا زدن
3 می کشد سنگ انتقام خویش از آهن دلان شد سر فرهاد شق از تیشه بر خارا زدن
4 از نصیحت منع کردن نیکخواهان را خطاست از ادب دورست سوزن بر لب عیسی زدن
5 گر کنی در راستی استادگی، بی چشم زخم می توان بر قلب لشکر چون علم تنها زدن
6 در گلستانی که می باید سراپا چشم شد بخیه می باید مرا بر دیده بینا زدن
7 گر به دل خوردن شوی قانع درین مهمانسرا می توان صائب به چرخ سفله استغنا زدن