- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سرکشی از زلف آن خودکام می باید کشید وحشت چشم غزال از دام می باید کشید
2 می به روی تازه رویان نشأه دیگر دهد در بهاران باده گلفام می باید کشید
3 این که گردن می کشی چون شیشه، ای زاهد زدور تا برآیی زین کشاکش جام می باید کشید
4 روز نورانی بود مستغنی از شمع و چراغ باده روشن به وقت شام می باید کشید
5 می توان خوردن به شیرینی شراب تلخ را از لب شکرلبان دشنام می باید کشید
6 محتسب در نوبهاران منع ما از باده کرد انتقام از مرغ بی هنگام می باید کشید
7 منتی کز بوسه او می کشیدم پیش ازین این زمان از نامه و پیغام می باید کشید
8 چاره چشم گرانخواب است صائب شور عشق با نمک تلخی ازین بادام می باید کشید