صائب تبریزی

صائب تبریزی

صائب تبریزی
صائب تبریزی

فقر بی قدر کند سلطنت عالم از صائب تبریزی غزل 512

غزل 512 ام از 9863 غزلیات

فقر بی قدر کند سلطنت عالم را

1 فقر بی قدر کند سلطنت عالم را هوس ملک نباشد پسر ادهم را

2 می کند کار خرد، نفس چو گردید مطیع دزد چون شحنه شود امن کند عالم را

3 خرد مشمار گنه را، که گناهی است بزرگ گندمی کرد ز فردوس برون آدم را

4 پیش چشمی که شد از پرده شناسان حجاب شاهدی نیست به از چهره خود مریم را

5 نیست ممکن، نکند صحبت نیکان تأثیر گل به خورشید رسانید سر شبنم را

6 می تواند به نفس کرد جهان را روشن هر که چون صبح برآرد به تأمل دم را

7 دانش آنراست مسلم که به تردستی شرم گرد خجلت ز جبین پاک کند ملزم را

8 حق محال است به مرکز نرساند خود را در کف دیو قراری نبود خاتم را

9 کجی از بد گهران صحبت نیکان نبرد ظفر از تیغ محال است برآرد خم را

10 دیده مور، شود ملک سلیمان به خلیق تنگی خلق، دل مور کند عالم را

11 کار اکسیر کند همت ذاتی صائب خاک در دست زر و سیم شود حاتم را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر فقر بی قدر کند سلطنت عالم را

شاعر شعر فقر بی قدر کند سلطنت عالم را چه کسی است ؟

شاعر شعر فقر بی قدر کند سلطنت عالم را صائب تبریزی می باشد.

شعر فقر بی قدر کند سلطنت عالم را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر فقر بی قدر کند سلطنت عالم را چیست ؟

قالب شعر فقر بی قدر کند سلطنت عالم را غزل است

مضمون اصلی شعر فقر بی قدر کند سلطنت عالم را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر