- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ز بردباری ما خوار و زار شد عالم ز کوه طاقت ما سنگسار شد عالم
2 بس است سلسله جنبان نسیم دریا را ز بیقراری ما بیقرار شد عالم
3 ز گوشه دل خود سر برون نیاوردیم اگر خزان و اگر نوبهار شد عالم
4 بهشت برگ خزان دیده ای است عارف را ز سیر چشمی ما شرمسار شد عالم
5 کدام دست برآمد ز آستین یارب که یک پیاله می بر خمار شد عالم
6 کند فضولی مهمان بخیل را بدخو ز سازگاری ما سازگار شد عالم
7 توان حریف دغا را به نقش کم دل برد ز پاکبازی ما خوش قمار شد عالم
8 کباب سوخته را اشک نیست حیرانم که چون ز خون دلم لاله زار شد عالم
9 نداشت مایه ابر بهار عالم خشک ز تر زبانی ما نوبهار شد عالم
10 ز ناله های جگرسوز خامه صائب چو لاله یک جگر داغدار شد عالم