-
لایک
-
ذخیره
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
1 سرود مجلس ما جوش مستی ازل است بط شراب در اینجا خروس بی محل است
2 بسا شکست کز او کارها درست شود کلید رزق گدا، پای لنگ و دست شل است
3 ز حال سوختگان بو کجا توانی برد؟ ترا که گل به گریبان و مشک در بغل است
4 جهان چو دیده سوزن بود بر آن غافل که تار و پود حیاتش ز رشته امل است
5 حدیث مرده دلان را به گوش راه مده که رخنه لب این قوم، رخنه اجل است
6 به من که پاکتر از چشم عشقبازانم مدار چرخ مشعبد به مهره دغل است
7 به غیر سایه دیوار خاکساری نیست عمارتی که درین روزگار بی خلل نیست
8 جنون طرازی ما نیست صائب امروزی میان ما و جنون آشنایی ازل است