- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 انگور ما رسید و به خم رفت وباده شد شکر خدا که عقده مشکل گشاده شد
2 قدر سخن بجا چو بود بیش می شود نازل شود بهای نگین چون پیاده شد
3 فرش است نور زنده دلی در سرای من تا لوح من چو آینه از نقش ساده شد
4 دامن شود بر آتش یعقوب پیرهن از نامه شوق من به عزیزان زیاده شد
5 از چار پای جسم فرودآ که شد سوار عیسی به دوش چرخ چوزین خر پیاده شد
6 ابروی یار تن به کشیدن نمی دهد وریه کمان چرخ ز آهم کباده شد
7 صائب به نفس دون بود آزادگی گران بی اعتبار گشت چو سگ بی قلاده شد