-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روزگار ما به غفلت از تن آسانی گذشت عمر ما چون چشم قربانی به حیرانی گذشت
2 ساحل مقصود داند موجه شمشیر را کشتی هر کس ازین دریای طوفانی گذشت
3 حال صحرای پر از گرد علایق را مپرس سر به سر اوقات من در دامن افشانی گذشت
4 تا نهادم پای در وحشت سرای روزگار عمر من در فکر آزادی چو زندانی گذشت
5 سنبل فردوس شد در خوابگاه نیستی آنچه ز ایام حیاتم در پریشانی گذشت
6 پای باد از پیچ وتاب راه می پیچد به هم چون تواند شانه از زلفش به آسانی گذشت؟
7 نوبهار زندگی چون غنچه نشکفته ام جمله در زندان تنگ از پاکدامانی گذشت
8 چند پرسی صائب احوال پریشان مرا؟ مدت بیداریم در خواب ظلمانی گذشت