- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یکی صد شد ز خط کیفیت چشم گرانخوابش مگر خط می کند بیهوشدارو درمی نابش ؟
2 کجا تاب نگاه گرم دارد سایه پروردی که گردد آفتابی چهره از گلگشت مهتابش
3 چه پروا دارد از فریاد مظلومان سیه چشمی که مژگان چون رگ سنگ است از سنگینی خوابش
4 ریایی چون نگردد طاعت زاهد در آن مسجد که باشد ازخدا در خلق دایم روی محرابش
5 توانگر از نشاط فربهی در خود نمی گنجد ازین غافل که هم پهلوی چرب اوست قصابش
6 درین دریا کدامین سیل جوش خودنمایی زد؟ که مهر خامشی برلب نزد دریا ز گردابش
7 بود یک چشمه از کیفیت سرشار حسن او که ساغر برنمی گردد تهی از لعل سیرابش
8 ز خون خوردن ندارد چشم خواب آلود او سیری چه سیرابی دهد آبی که نوشد تشنه درخوابش؟
9 مشو آلوده دنیا و لذتهای او صائب که دارد درد غم درچاشنی، صاف می نابش