-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یک دل نشد گشاده ز گفت و شنید من با هیچ قفل راست نیامد کلید من
2 در سنگ از شرار و شرر می دهم خبر افلاک یک ستاره ندارد به دید من
3 با تیغ پاک کرده ام اینجا حساب خود از خاک، روی شسته برآید شهید من
4 مردان هزار فوج ز همت شکسته اند غافل مباش از سپه ناپدید من
5 ابر سیاه، پرده سیلاب فتنه است ایمن مشو ز آفت چشم سفید من
6 این آن غزل که گفت مسیحای زنده دل کاین خلق نیست در خور گفت و شنید من