- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 یک بار بی خبر به شبستان من درآ چون بوی گل، نهفته به این انجمن درآ
2 از دوریت چو شام غریبان گرفته ایم از در گشاده روی چو صبح وطن درآ
3 تا چند در لباس توان کرد عرض حال؟ یک ره به خلوتم به ته پیرهن درآ
4 مانند شمع، جامه فانوس شرم را بیرون در گذار و به این انجمن درآ
5 خونین دلان ز شوق لقای تو سوختند خندان تر از سهیل به خاک یمن درآ
6 دست و دلم ز دیدنت از کار رفته است بند قبا گشوده به آغوش من درآ
7 آیینه را ز صحبت طوطی گزیر نیست ای سنگدل به صائب شیرین سخن درآ