- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 روی تو غنچه ساخت گل آفتاب را در هم شکست کوکبه ماهتاب را
2 دوری مکن ز صحبت نیکان که می کند گوهر عزیز در نظر خلق آب را
3 پروای رستخیز ندارند راستان روز حساب، عید بود خودحساب را
4 بی عشق خون مرده بود دل به زیر پوست از آتش است گریه خونین کباب را
5 روشندلان ز تیغ زبانند بی نیاز حاجت به شمع نیست شب ماهتاب را
6 صورت پرست فیض ز معنی نمی برد بلبل به جای گل نپرستد گلاب را
7 معنی شود ز نازکی لفظ، دلپذیر در شیشه است جلوه دیگر شراب را
8 هر کس که از خسیس کند مردمی طمع دارد توقع از گل کاغذ گلاب را
9 صائب ز مد عمر اقامت طمع مدار آرام نیست جلوه موج سراب را