-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 طومار عمر طی شد و غافل نشسته ای برخاست شور حشر و تو کاهل نشسته ای
2 در وادیی که برق خورد نیش کاهلی از غفلت آرمیده چو منزل نشسته ای
3 نیلوفر سپهر به خون تو تشنه است ای لاله شکفته چه غافل نشسته ای
4 خضر رهی و پشت به دیوار داده ای آیینه ای، چه سود که در گل نشسته ای
5 بر چهره ات چگونه در فیض وا شود؟ آخر کدام شب به در دل نشسته ای؟
6 در کعبه ای و پشت به محراب کرده ای هم محملی به لیلی و غافل نشسته ای
7 چندین هزار مرحله می بایدت برید تا روشنت شود که به منزل نشسته ای
8 این آن غزل که فیضی شیرین کلام گفت در دیده ام خلیده و در دل نشسته ای